Sunday, June 8, 2014

حفط نظام اوجب واجبات است...


در منطقِ جمهوری اسلامی هدف وسیله را توجیه می کند. جمله ی معروف خمینی که گفت: اگر مصلحت نظام اقتضا کند، توحید را هم تعطیل می کنیم!، خود به وضوح بیانگر ژرفای این توجیه است. همه فقط باید تلاش کنند تا نظام پابرجا بماند. چون تا وقتی نظام اسلامی بر سر کار است، توحید را هم می شود به زور به خوردِ ملت بیچاره داد. همین جمله بهترین دستاویز برای جلادان و مزدوران رژیم آخوندی است تا هر که را خواهند و به هر جرمی دلشان بکشد، آویزان کنند و کسی دم برنیاورد. همین یک
جمله برای بیان عمق جنایات یک رژیم کافی است. رژیم و ایدئولوژی ای که به بنیان های اصول دین خود نیز رحم نمی کند؛ چرا که در واقع، این اصول را تا زمانی می خواهد که بتواند به وسیله ی آن ها بر مردم حکومت کند و آن ها را از شورش بازدارد.
شاید همین یک جمله از رهبرِ خونخوارِ جمهوری اسلامی کافی باشد تا بتوانیم بفهمیم که برای این ظالمان تنها چیزی که مهم و حیاتی است، حکمرانی و قدرت است. اگر قرار باشد قدرت از آن ها گرفته شود، دیگر چه فرقی می کند که اسلام باشد یا نباشد؟! دیگر چه فرقی می کند حجابی رعایت شود یا نشود؟! مردم مسلمان باشند یا نباشند! تمامِ این ها تا زمانی بااهمیت است که نظام و قدرتی در کار باشد. همانطور که قبل از به قدرت رسیدنِ خمینی، برایش مهم نبود که در سواحل کشور زنان و مردان چطور می گردند و تفریح می کنند. یا زنان چه حق و حقوقی دارند یا ندارند! اما وقتی به ساطنت رسید، با استفاده از ابزار قدرت، توانست کنترل تمامیِ امورِ این چنینی را در دست بگیرد. چرا که با خود اندیشید، اگر آزادی های مردم را از آن ها بگیرد، خواهند فهمید که اختیار تمام امور زندگی شان به دست حاکمیت است و در کوچکترین امور زندگانی شان هم باید تابع رای حاکمان باشند. و همانطور که می بینیم، این روش سالیان سال جواب داده و مثمر ثمر بوده است؛ تا جایی که حال بسیاری از مومنان باورشان شده که زن های جامعه -از هر دین و عقیده و قوم و قبیله ای که باشند- باید محجبه باشند و درست مثل زنان مسلمان باید در مثابل نامحرمان رو بگیرند! باورشان شده که در جزیی ترین امور زندگیشان باید یک آخوند اظهارنظر کند و به آن ها بگوید که جطور رفتار کنند تا مورد خشم خدا قرار نگیرند! کار به آنجا رسیده که بسیاری از مردم ترس دارند که همین حاکمان خونخوار را از دست بدهند و عذاب خدا بر سرشان نارل شود!
با کنار هم گذاشتنِ تمامیِ این اوضاع، به این نتیجه می رسیم که رهبرِ ظالم و جانیِ نظام بیهوده نگفته است که "حفظ نظام اوجب واجبات است"!!

حکومتِ شادی ستیز

شادی و شاد بودن و اثرات مثبت آن بر انسان، از مقوله های غیرقابل انکار در زندگی آدمیزاد است. اصولا شاد بودن و خندیدن، فاکتوری انسانی است که در دیگر موجودات دیده نشده است. شادی است که به بسیاری از ما آدمیان توانایی تحمل مشکلات و ادامه ی حیات می دهد.
اما همین شادی، از عناصری است که گاه پرده های قاطعیت و دگم بودن را کنار می زند و به مردم توانایی اعتراض و برهم زدن برخی هنجارها را می دهد؛ هنجارهایی که در حالت عادی و با زبان جد، انتقاد از آن ها و به چالش کشیدن شان در توان کسی نیست و هرکسی جرات بیان آن را ندارد. شاید از همین روست که بسیاری از حکومت های استبدادی با مقوله ی شوخی و شادی سرسختانه برخورد می کنند و آن را سرکوب می کنند. شوخی با اصول خود را برنمی تابند و رفتار خشنی نسبت به بانیان آن دارند.

در همین جمهوریِ جنایتکارِ اسلامی مدام با رقص و شادی و آواز و مراسم عروسی مخالفت می شود! این قضیه ی اخیر هم که دلیلی بود اضافه بر تمام شواهد قبلی!
ترانه ای با عنوان "شادی" (Happy) توسط یک خواننده ی خارجی ساخته می شود و تمام مردم از سراسر دنیا آن را به طور دسته جمعی می خوانند و به همراه آن شادی می کنند. هیچ اتفاقی هم نمی افتد! اما همین که در ایرانِ اسلامی چهار پنج جوان با این آهنگ همصدا می شوند تا شادی خود را نشان دهند، در ضرب العجلی دستگیر می شوند! چرا!؟ چون اسلام به خطر افتاده! اصولاً هرجا شادی باشد برای جمهوری اسلامی مضر و خطرناک است! اصلاً تقصیر از مردم است!! به حکومتِ بیچاره چه ربطی دارد؟! در کشوری که نیمی از ایام سال را به خاطر عزاداری تعطیل کرده اند و از سوی حکومت مدام تبلیغ عزا و رخت سیاه و بزرگداشت شهدا و یادواره ی فلان مرجع و بهمان درگذشته می شود، شادی چه معنایی دارد؟! انسان را چه به شاد بودن؟!

http://www.hollywoodreporter.com/news/video-pharrell-williams-happy-iran-706547