Monday, December 22, 2014

فریب 57 (II)

مردم در ایران، از هر عقیده و هر جایگاه اجتماعی، سال ها برای رسیدن به جامعه ای بهتر تلاش کردند. مسلم است که حکومت قبل از 57 در ایران، هرچقدر که به فکر مردم بوده، اسمش پادشاهی بوده! آن هم سلطنتی که در آن شاه به معنای واقعی همه کاره بوده و حرف آخر را می زده است. همین یک فاکتور کافی است تا اغلب مردم برای براندازی یا اصلاح این حکومت دست به دست هم دهند. اما در ذهن تمام آن ها رسیدن به حکومتی مطلوب بوده که از این حکومت بهتر باشد و برای معنای انسان و انسانیت جایگاه بالاتر و والاتری قائل باشد. چه بسا همان مذهبی هایی که به خیال رسیدن به یک حکومت اسلامی تلاش می کردند و راهپیمایی می کردند، اگر لحظه ای حکومت جدید را تصور می کردند، دست از اعتراض به شاه می کشیدند! چرا که در نظر آن ها اسلام عدالت و انسانیت می آورًد و حکومت شاهنشاهی را بهبود می بخشید! نه اینکه از آن افول کند! همانطور که در نظر یک کمونیست این معنا شاید در یک حکومت کمونیستی تجلی پیدا کند.

فریب 57 رخ داد و یک نفر شد همه کاره!

یک آخوند پیدا شد و اسم رهبر گرفت و کم کم بقیه را قلع و قمع کرد و بعدا هم طوری نمود دادند که انگار کلا کس دیگری در این حرکت انقلابی نقشی نداشته است. خمینی و آخوندها، درست مثل خوک ها در کتاب "مزرعه حیوانات"، قدرت را در دست گرفتند و هر روز یکی از قوانین و اصول حرکت مردم را زیر پا گذاشتند و از لیست خط زدند. و درست مثل همان کتاب، اعتراض دیگران هم نتیجه ای نداد و حتی خرهای بزرگ(!) (همان باکستر کتاب مزرعه حیوانات) هم اعتراضشان به جایی نرسید. خوکِ بزرگ شد قبله ی مذهبیون و رفت در لیست امامان معصوم! کار به جایی رسید که با یک دستورش، عده ای جامعه را برای اطاعت امر زیر و رو می کردند. مهم هم نبود دستور چه باشد! همین ها که جنگ را سال ها بر مردم ایران تحمیل کردند و میلیون ها نفر را آواره و صدها هزار ایرانی را به دم تیغ دادند و حالا هم از جنگ نان می خورند و بنیاد شهید و یادواره ی شهدا و جانباز و خانواده ی شهید و رزمنده و ایثارگر و سهمیه ی کنکور و هزار مفت خور دیگر پدید آورده اند و جیره خوارانشان را از پول ملت می خورانند.

Thursday, December 18, 2014

اعتصاب غذای آتنا فرقدانی و غنچه قوامی

آتنا فرقدانی و غنچه قوامی که به همراه یکدیگر در یک سلول در بند دو- الف سپاه زندان اوین نگهداری می‌شوند از حدود یازده روز پیش دست به اعتصاب غذا زده و از روز گذشته اعتصاب خود را بصورت خشک ادامه می‌دهند.

https://hra-news.org/fa/prisoners/b-145
http://www.bbc.co.uk/persian/iran/2014/10/141012_nm_prisoners_ghavami_strike
http://www.radiozamaneh.com/181554

Wednesday, December 10, 2014

روز حقوق بشر و گرامیداشت آن در ایران!!

امروز روز حقوق بشر است. همان چیزی که در بسیاری از جوامع امروز معنایی از آن یافت نمی شود. نمونه ی بارزش هم دول اسلامی دنیا هستند؛ از ایران و عربستان و افغانستان گرفته تا همین ترکیه ی به اصطلاح مدرن و امروزی و پیشرفته! در هریک از این کشورها، عده ای پیدا شده اند و از احساسات و باورهای عمومی مردم جامعه سوء استفاده کرده و تا جایی که زورشان می رسیده و مردم اجازه داده اند، بر آنها سوار شده اند و حکومتی استبدادی تشکیل داده اند. غافل از اینکه اگر در جامعه ی اسلامیِ قرنها قبل قانونی حکمفرما شده، بنا بر شرایط روز بوده و قابلیت اجرایی داشته است. حتی در طی همان سالها هم بسیار پیش آمده که پیامبر اسلام قانونی را تغییر داده یا به طور کلی منسوخ کرده است! و حالا مدعیان اسلام در قالب سیاست، بر مردم سوار می شوند و آن را بهترین وسیله برای حکومت کردن بر فکر و ذکر مردم یافته اند. در عربستان اقبال عمومی بیشتری با آل سعود همراه است و حتی در همین قرن 21 میلادی مجرمان را گردن می زنند!! اما در کشوری چون ترکیه، بسیاری از قوانین توسط آتاترک تغییر یافته و حال برای عموم ملت ترک پذیرفته نیست که قوانین 1400 سال پیش بر کشورشان حکمفرما شود. هرچند در همین شرایط هم، طی سالهای اخیر شاهد افزایش تغییر قوانین مدرن و ظهور آرام آرام اسلام سیاسی در عرصه ی حکمرانی هستیم. در ایران هم تا جایی که اعتراض عمومی یا بین المللی برانگیخته نشود، اسلام سیاسی شان را پیاده می کنند و از تلاش در این راه دریغ نمی کنند. دیده می شود که در بسیاری از موارد، زمزمه ای از اجرای یک قانون عصرحجری را در کشور و بین مردم می پراکنند تا ارزیابی شان از نحوه ی برخورد مردم را دریابند. اگر به این نتیجه برسند که عموم مردم با اجرای آن قانون مشکل خاصی ندارند، به هر وسیله ای شده قانون را اجرا و اعمال می کنند. اما اگر تصور کنند که در راه اجرای قانون مزبور با مشکلات عدیده روبرو می شوند و به قول معروف، به ضررش نمی ارزد، در اقدام کمی تامل می کنند.
حال در چنین جامعه ای که آزادیِ ابرازِ عقیده از افراد سلب می شود و سال های عمر یک نفر را تنها به دلیل نوشتن در یک وبلاگ از او می گیرند، تعجبی ندارد که برای سلامتی اش هم ارزشی قائل نباشند. خبر ذیل نمونه ی بارزی از عدم اهمیت حقوق بشر و توجه به حقوق اولیه ی انسانی در جمهوری اسلامی است

میترا شجری پور در پاسخ به اینکه آیا به جز نوشتن وبلاگ، پدرش جرم های دیگری هم داشته است، گفت: «پدرم متعلق به هیچ گروه و جناحی نبود و فقط او را به دلیل وبلاگش دستگیر کردند. او در آن وبلاگ عقاید و افکارش را در مورد مسائل مختلف جامعه می نوشت. متاسفانه با وجود صدور حکم اما هنوز پرونده باز است و قاضی پرونده به من گفت که وزارت اطلاعات پرونده را برای تحقیق خواسته است. من نگرانم که برای پدرم دوباره اتهام و حکم جدیدی ساخته شود.»
فرزند محمدرضا پورشجری: مسوولان اگر اجازه عمل باز قلب به پدرم را ندهند؛ باید پاسخگوی هر اتفاقی باشند