Saturday, May 10, 2014

اندیشه ی سیاسی آخوندی

درسی هست در دانشگاه ها به اسم "اندیشه ی سیاسی امام"! بنده توفیق داشته ام این درس را برداشته و پاس کنم! وقتی یک بار از روی اجبار ملزم به خواندن این کتاب شوی و خزعبلات درونش را بخوانی، تا اعماق وجود با نحوه ی اندیشه ی سیاسی امامِ امت آشنا می شوی. مردک در قسمت تبیین اختیارات رهبری، در ابتدای کتاب هرگونه دخالت سیاسی یا اختیار مستقیم را از رهبر سلب کرده است. اما وقتی کم کم جلو می رود، حساب کار دستت می آید که خوک بزرگ چطور برای نقش کوچک (!) رهبر برنامه ریخته است! فقط همینقدر بدانید که وقتی به انتهای کتاب می رسی، احساس می کنی کلا کتاب می خواسته این را بگوید که "رهبر هر زری زد همان است"! منتها اینقدر محترمانه این را بیان کرده و آنقدر در تو در توی مزخرفاتِ فقه و استدلال و احکام اسلام پیچانده که از هر طرف بروی، می گویند "نه! این تبصره است!"

خمینیِ جنایتکار نمونه ی بارز یک فریبکار و موج سوار و احتمالا پرروترین رهبر انقلابی در جهان است. کسی که وقتی پس از سال ها به وطن می رسد، می گوید هیچ حسی ندارد! نباید هم داشته باشد. او یک ایرانی نیست و اصلاً ایران و پیشرفت ایرانی در هیچ جای فکرش جایی ندارد. یک مذهبیِ متعصب که فقط و فقط می خواهد همان چیزهایی که در حوزه علمیه ی گُم به گوشش خوانده اند اجرا کند و اسلامش را سربلند کند. آخوند را چه به ایران و وطن پرستی!؟ آخوند فریبکار اول می آید روی موج نیازهای مردم سوار می شود و می گوید آب و برق و همه چیز مجانی می شود. بعد که می بیند همه کاره شده و یک مشت خرمذهبی تر از خودش اوامرش را به سانِ الاغی اطاعت می کنند، می گوید مردم ما عزت می خواهند نه مادیات دنیا! باز صدرحمت به خوک ها در مزرعه ی حیوانات که قوانین را خط می زدند. حیف نام خوک!