Monday, March 3, 2014

تفسیر قرآن؛ راهی برای دکانداریِ ملاها

قرآن، این کتاب مقدس مسلمین جهان، به قول ریچارد داوکینز، به کشکولی می ماند که همه چیز در آن یافت می شود. [1] با توجه به نزول تدریجی قرآن در 23 سال به اصطلاح رسالت محمد بن عبدالله و اتفاقات مختلفی که روی داد، آیات عدیده با موضوعات متفاوتی در این مجموعه ای که به اسم قرآن گرد آمده پیدا می شود. هرچند در اوایل ادعای پیغمبری پیامبر در مکه، آیات صلح جویانه و دعوت کننده به امور خیر و کارهای نیک هستند، اما در مدینه جو غالب آیات ارعاب مردم، دستور به جهاد و کشتار سرزنش منافقین و سست ایمانان، تبیین قوانین جامعه ی اسلامی، روشن کردن نحوه ی زندگی اجتماعی مسلمین و حتی مربوط به  زندگی شخصی پیامبر است. با توجه به گردآوری قرآنِ حاضر از بین قرآن هایی که در صدر اسلام موجود بوده، شاید نتوان به درستی نظر قاطعی درباره ی این کتاب داد؛ چرا که به هر حال، این کتاب با توجه به حوادث تاریخی تدوین می شده و ممکن است بسیاری از آیاتش فقط با توجه به شرایط خاص آن دوره قابل بررسی باشد.
با این حال، برخی از منتقدین اسلام و قرآن، اشکالاتی را درباره ی این کتاب و اینکه چنین کتابی نمی تواند از جانب خدای عالم باشد، مطرح کرده اند. در مقابل، علمای اسلام نیز به تکاپو افتاده اند و به جانبداری از قرآن و دستورات پیامبر پرداخته اند. این دفاع تا آنجا پیش رفته که حتی تعدادی از آنها به دام افراط و تعصب درافتاده اند. از آن جمله، ناقد آندلسی می گوید: "قرآن کلام خداست، پس اصيل و غير قابل ايراد است. يعنی هرگونه انحراف از اصول زبان عرب در آن اصل است و بايد قواعد زبان عرب را تغيير داد!!"در این مورد می توان اشاره کرد که در واقع آنها قضیه را اینطور بیان می کنند که قرآن در حد اعلای فصاحت است؛ به درجه ای که بشر از آوردن مانند آن عاجز است. پس کلام خدست! پس آن کسی که آن را آورده، پيغمبر است.ولی ناقد اندلسی نبوت حضرت را امری مسلّم می داند و چون او گفته قرآن سخن خدا است، پس ديگر جای بحثی وجود ندارد و باید تمام قرآن را بدون گفتگو قبول کرد! وقتی علمای مسلمان که باید در زمره ی دانشمندان و متفکرین و باهوش ترین مردمان تلقی گردند و به دانش و ذکاوت ایشان امید داشت، اینطور در دریای تعصب غرق می شوند و مسائل را واژگونه جلوه می دهند، چطور می توان از مردم عامیِ گاه بی سواد و گاه بی اطلاع از علم و دانش و حتی خودِ قرآن این انتظار را داشت که کتاب مقدسشان را بدون تعصب و باانصاف بررسی کرده و مورد تحلیل قرار دهند؟! همین موضوع اصلی ترین دلیل برای علمای مسلمان بوده که باعث شده کتب تفسیر را خلق کنند. هرچند تفسیر کتب مقدس تنها مختص اسلام نیست و حتی در زمان خودِ پیامبر کتب تفسیري تورات با نام هاي تلمود، میشنه، هلخه، هگده و میدراش در بین یهودیان شبه جزیره ی عربستان موجود بوده است. اما تفسیر در اسلام با ابن عباس، پسرعموی پیغمبر، آغاز می شود. پس از او مفسرین دیگری پدید آمدند که بعدها باعث ایجاد دسته های مختلف در دین اسلام شدند. در واقع، قسمت زیادی از اختلافات فرقه های مختلف مسلمین، بسته به نگرش و برداشت آن ها از آیات قرآن است. اما چیزی که دانستن آن مهم است، این است که تفاسیر و برداشت های مختلف از قرآن در واقع راهگشایی است برای ملاها و دکاندارانی که نمی خواهند مردم باورشان به خرافات مذهبی را از دست بدهند و باعث خانه نشین شدن و طردشدن آخوندها بشوند. مطالعه ی کتب تفسیری نه تنها باعث آشکار شدن رموز نهفته در آیات قرآن نمی شود، که حتی باعث سردرگمی بیشتر مخاطبین می گردد. هرچند اگر کسی اهل دقت و تفکر باشد، با نگاهی دقیق در کتب تفسیر بیشتر هدایت می شود و به این حقیقت می رسد که تمام این مسائل چیزی به جز دکانداری و تحمیق انسان ها و ادامه ی حکمرانی ملاهای اسلامی بر ذهن و مال و جان مردم نیست. و الا قرآن، همانطور که خودِ خدا در آن فرموده، به زبانی فصیح و ساده نازل شده تا تمامیِ مردم آن را درک کنند و رهنمای حیات خویش قرار دهند. پس تفسیرها و برداشت های مختلف از آن، چیزی جز ریسمانی برای افسار بستن به خلق الله نبوده و نیست. همانطور که بسیار دیده ایم که به آخوندی یا سیاستمداری در کشور خودمان حرفی زده شده و او با توسل به احادیث و روایات و تفسیرِ آیات قرآن تلاش کرده تا خود را محق جلوه دهد. و البته سال هاست که با همین روایات و احادیث، که خودِ گردآورندگانِ آن ها در صحت و سقم برخی شان شک داشته اند، بر کشور ما حکومت می کنند...


[1] پندار خدا، ریچارد داوکینز، صفحه 227

No comments:

Post a Comment